loading...
شیمی دارویی حکیم
علی امینی مهر بازدید : 121 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
 

 در حجمی از بی انتظاری زنگ بلند و سوت کوتاه

_ سیمین تویی؟   

آوای گرمش در گوشم آمد، زان سوی راه

یک شیشه می, پر نشئه و گرم غل غل کنان در سینه شارید

راه از میان انگار برخاست، بوسیدمش گویی نیاگاه

_ آری منم

خاموش ماندم

_ خوبی؟ خوشی؟ قلبت چطور است؟

چیزی نگفتم، راه دور است

_ خوبم، خوشم، الحمدلله!

کودک شدیم انگار هر دو، شش سال من کوچک تر از او

باز آن حیاط و حوض و ماهی , باز آن قنات و وحشت و چاه

قایم نشو! پیدات کردم. بیخود ندو می گیرمت ها!

افتادم و پایم خراشید، شد رنگ او از بیم چون کاه

زخم مرا با مهربانی، بوسید... یعنی: خوب شد، خوب

بنشست و من با او نشستم، بر پله یی نزدیک در گاه...

 

آن دوستی نشکفته پژمرد, وان میوه نارس چیده آمد

آن کودکی ها, حیف و صد حیف! وین دیر سالی, آه و صد آه!

 

_ حرفی بزن! قطع است؟

_ نه ,نه! من رفته بودم سال ها دور

تا باغ های سبز دربند، تا سیب های سرخ دلخواه

قلبت، بگو، قلبت چطور است؟

_ قلبم؟ چه می دانم ولی پایم

روزی خراشیده ست و یادش، یک عمر با من مانده همراه

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون درباره ی وبلاگ؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 115
  • بازدید کلی : 2,095
  • کدهای اختصاصی